مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج۲۳، ص: ۲۱۱
بحثهای ما در این جلسات، در واقع تلاش و کوششی برای شناخت انسان کامل از نظر اسلام است. گفتیم که انسان، تنها موجودی است که خودش از خودش تفکیک پذیر است. یعنی ما نمیتوانیم سنگی داشته باشیم که خصلت سنگی نداشته باشد، یا گربهای داشته باشیم فاقد گربگی، یا سگی داشته باشیم فاقد سگی، یا پلنگی فاقد خصلت پلنگی؛ هر پلنگی در دنیا آن خصلتهایی را که «پلنگی» مینامیم، به حکم غریزه داراست. ولی این انسان است که انسان بودن خودش را ندارد و باید آن را تحصیل کند. همچنین گفتیم انسان بودن انسان اصلًا مربوط به جنبههای زیستی و به اصطلاح بیولوژیک نیست؛ یعنی آنچه که به نام انسانیت و یا آدمیت در زبان قدیم نامیده میشود [غیر از ویژگیهای زیستی انسان است.]مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج۲۳، ص: ۲۱۲
شدن» خودش چیز دیگری است. هرکس که از مادر متولد میشود، به این معنا آدم نیست، تا آنجا که گفتهاند: ملّا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل! یعنی همانطور که انسان وقتی به دنیا میآید عالِم بالقوّه است نه عالم بالفعل، همچنین آدم بالقوّه است نه آدم بالفعل. وقتی مسئله به این مرحله میرسد، به این شکل طرح میشود که آن آدم شدن و انسانیت که هرکسی باید آدم و انسان شود چیست؟ این انسانیت را یک زیست شناس نمیتواند به ما نشان دهد و یک پزشک هم نمیتواند آن را به ما معرفی کند. انسانیت امری است که حتی مادیترین مکتبهای عالم هم آن را انکار نمیکنند ولی در عین حال با معیارهای مادی هم نمیشود آن را [شناخت] و لهذا گفتیم که انسان، خودش برای خودش دروازه معنویت است. یکی از دروازهها که انسان میتواند از وجود خودش به عالم معنا پی ببرد و بفهمد که غیر از مسائل مادی چیزهای دیگری هم هست «۱» انسانیت است که امری ورای زیست شناسی است. مادیترین مادیهای عالم هم قائل به یک چیزهایی است که اسمش را «ارزشهای انسانی» میگذارد «۲». وقتی میگوید ارزشهای انسانی، یعنی امور انسانی غیر مادی.پاورقی : (۱) هست ولی محسوس و ملموس نیست و در لابراتوار نمیشود آن را پیدا کرد و همه مردم دنیا هم آن را قبول دارند. (۲) این، اسمی است که بر آن میگذارد ولی نمیتواند آن را بشناسد.